خدا می داند چقدر دست به دامان زائران نور شدم. رد همه ی کاروان هایی که به چشمه نور می رفت را گرفتم و به همه سلام دادم. سلام دادم که به تو برسانند... آن ها که بازگشته اند بی جواب بوده اند و آن ها که جواب گرفته اند هرگز باز نگشته اند.
اشک زبان همه کشورهاست وقتی دلشکسته ای. در مسجدی در آن سوی جهان به لهجه باران و به زبان گنجشک های بی آشیانه می گریم. کیسه دعاهایم را از سرزمینی به سرزمینی می برم ، سرزمین استجابت دعا اما کجاست؟