سجاده ای که دلش آسمان می خواست.

سلام که نام مبارک اوست.
سجاده ای که دلش آسمان می خواست.

خدا می داند چقدر دست به دامان زائران نور شدم.
رد همه ی کاروان هایی که به چشمه نور می رفت را گرفتم و به همه سلام دادم.
سلام دادم که به تو برسانند...
آن ها که بازگشته اند بی جواب بوده اند و آن ها که جواب گرفته اند هرگز باز نگشته اند.

بهانه های دلتنگی
مرا زیبا به خاطر بسپار...

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گردنه» ثبت شده است

ساعت 11 شب است و اوتوبوس هنوز برای نماز نگه نداشته است.

همه ساکت و صامت خفته اند و کسی دم بر نمی آورد که نماز...

از گردنه های فردوس گذشتیم و اما آیا می توانیم از گردنه های صراط هم بگذریم؟

ار آینه تا پنجره- نرجس خاتون آیتی



نور
۲۰ مهر ۹۲ ، ۱۰:۱۹ ۱۲ یاالله